یا مقلب
در خاک وجودم دمید از روح خدا نسیمی
که جان دهد به تن من، روشنی بینهایی
این جان، عشق است ، رحمان و رحیم، امین
به مهر و وفا زنده ، پاک و روشن و دین
از ازل تا ابد محکوم ما به عشق است
که راه زندگی به جز آن رهی نباشد، هست
خداوند مقلب القلوب است بینشان
دلها را میچرخاند ، هدایت بیدروان
وقتی دل من به سوی مخلوقی دیگر رود
آن تکان ، بر جان من نوری تازهسود
ناظر است او بر هر عشق و هر آه و لبخند
و آغوش مخلوق بس است برای دل خسته
#بهنام_محترمی#
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم مهر ۱۴۰۴ ساعت 20:11 توسط بهنام محترمی
|