الهام، تو بهاری هستی در دل زمستان،
که ۱۴ فروردین، روز تولدت،
درختان و آسمان را به جشن فرا می‌خواند.
به سان گل‌هایی که در شب‌های تار،
چشم به روشنایی روز دوخته‌اند،
تولدت آغاز رنگی تازه است،
در دلِ روزهایی که هیچ‌گاه تمام نمی‌شود.

خاک از حضور تو لبریز می‌شود،
و زندگی در لحظه‌ای که نام تو را می‌شنود،
به شکوفه‌ای تازه می‌پیوندد.
تو، الهام، مثل نسیمی هستی
که در میان تپه‌های دلتنگی می‌وزد،
و هر برگ از درخت‌ها را به رقص درمی‌آورد.

و من در این لحظات خاموش،
به زندگی و بودن تو اندیشیده‌ام؛
که آیا این زمین،
اگر تو در آن نبودی،
باز هم به این زیبایی می‌چرخید؟
تو چون ستاره‌ای در آسمان شب‌های بی‌پایان،
هر لحظه حضور داری و جهان را روشن می‌کنی.

الهام، تو نه فقط تولدی در بهار،
بلکه فلسفه‌ای هستی که در دل زمان جاری است،
و هر لحظه از بودنت،
پاسخی است به تمام پرسش‌های این دنیا.

#بهنام _محترمی#هرگونه کپی ممنوع است#

تقدیم به تو، الهام

در این روز خاص که تولدت است،

ستاره‌ها در آسمان با درخشششان جشن می‌گیرند،

و زمین، در لحظه‌ی تولدت، نوای خوشی می‌خواند.

تقدیم به تو، که در هر لحظه‌ات،

دنیای من روشن‌تر از همیشه می‌شود.

این روزِ بهاری، در دلش فرشته‌ای دارد،

که به نام تو، «الهام» می‌خوانندش.

تقدیم به تو که هر نگاهت،

چون نسیمی نرم، آرامش به دل‌ها می‌آورد.

در این روز خاص، یادآوری می‌کنم،

که بدون تو، هر روزم بی‌معناست.

تقدیم به تو، که در هر لحظه‌ات،

جهانی از عشق و زیبایی به دنیا هدیه می‌دهی.

تولدت مبارک، الهام،

#شعر _بهنام _محترمی#

#هرگونه کپی ممنوع است#