در روستایی در کردستان، همه اهالی
زن و مرد، با شور جان، بی‌پروا و حالی
دف به دست، چشم به آسمانِ پر از نور
می‌کوبند از دل، تا رسد نغمه‌اش دور

می‌خوانند: مدد مدد، یا الله
دل سپرده‌اند بر نسیم و راه
دف زنان، الله مدد، محمد خاتم
در دل شب، چون شمع، نور و دمادم

لب‌ها پر از ذکر، دل‌ها همه روشن
در سکوت کوه، می‌پیچد آن آهنگ کهن
دست‌ها بالا، دل‌ها چون پرنده
ذکرشان جاری، با عشق بی‌پاینده

مدد مدد، یا الله، از عمق جان
دف بزن ای خواهر، ای برادر، ای هم‌زبان
محمد خاتم، نامش بر زبان
نور می‌تابد، در دل این آسمان

در روستایی پر از مهر و صفا
دف صدای دل است، نه فقط صدا
هر تپش، هر کوبش از دل مدد است
از ایمان مردم، از عشقِ قد است

#الله مدد،محمد خاتم#نوشته بهنام محترمی#

#در مقام ذکر در خانقاه#

در روستای دل، کوردستانه

دل چو دریا، نورِ ایمانه

زن و مردن، دف به دستن

با نوا، راز و نیازن

مدد مدد، یا الله

دف بزن دل، با الله

مدد مدد، یا الله

محمد، خاتم، یا الله

دل بگیره شور و حالی

با صدای دف خیالی

کوه و دشتن، هم‌نوا شن

با نوای یا خدا شن

مدد مدد، یا الله

نور جانم، یا الله

دف زنان الله مدد

ذکر جانم، یا محمد

چادر گل‌دار خمه

نور ایمان تو چشمه

ذکر جاری از زبونا

عشق جاری تو دفا

مدد مدد، یا الله

دل سپرده با الله

محمد خاتم، مدد

عشق بی‌پایان، مدد

#بهنام_محترمی#وبلاگ_پیشخوان_۱۰۶۷#